من نمی دانستم
معنی هرگز را..
تو چرا بازنگشتی دیگر
هوشنگ ابتهاج
.
.
.
.
.
شخم نزنید
گذشته ی آدمها را
شاید بِ زحمت کسی را
خاطره ای را، چیزی را
در آن دفن کرده باشند
.
.
.
.
.
.
.
دلتنگی یعنی یک شب،
دلت بماند روی دستت،
و نفهمی چطور می توانی
بدون او آرامش کنی
.
.
.
.
.
.
کاشکی میشد بعضی روز هارو بزنی جلو …
بعضیا رو ذخیره کنی بعدا دوباره زندگیشون کنی…
بعضیا رو پاک کنی هیچوقت دوباره به یاد نیاریشون…»
کاشکی میشد یه جوری زندگی کرد که هیچوقت همچین آرزویی نکنی
.
.
.
.
.
.
.
.
پدر بزرگ عزیزم!
بی تو ، با خاطره هایت چه کنم؟
13دی میشه اولین سالگرد روزی که ترکمون کردی.
برای شادی روح همه ی رفتگان صلوات بفرستید.
.
.
.
.
.
.
وقتی یک روز به پشت سرت نگاه کردی و من را دیدی، آن لبخند همیشگی ات را بزن، سیگار همیشگی ات را بکش و مثل گذشته رفتار کن، انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.
وقتی یک روز به پشت سرت نگاه کردی، بدان درست من همانجا هستم، روی همان صندلی ای که جای تو روبرویش بود.
این تمام چیزیست که من منتظر اش هستم، تمام سهمی که از زندگی میخواهم، یک با تو بودنِ دوباره.
اما اتفاق نمی افتد،
زندگی یک خیال مرده است
.
.
.
.
.
.
.
خیلی مشکل است
آدم تمام وقت مراقب خودش باشد
تا آنچه احساس میکند، نگوید
..
.
.
.
.
.
وقتی به گذشته فکر میکنم میفهمم من همیشه تنها بودم فقط بعضی وقتا نمیدونستم
.
.
.
.
.
ای کاش وقتی که دلتنگتم
به اندازه ای نزدیکم باشی که بتونم بغلت کنم.. ..
+دلم برا همه قدیمیای فورجوک تنـــگــه
.
.
.
.
.
.
.
وقتی بی خبر از من آنقدر شادی
وز بند ناخوشی های زمان آزادی
رو خوش باش ای یار قدیمی
دگر به ماندنت نیست اصراری
.
.
.
.
.
.
.
تو دلــت تــنــگ نمــیشه مطمئـــنم ،
وگــرنه دلتــنگی چیزی نیس که انقـد راحـت باهـاش کــنار بیای و بـــری
.
.
.
.
.
.
.
.
فراموشی”
واژه ی غریبی ست
باور کنید زودتر از آنچه فکرش را بکنید
فراموش می شوید
ولی نوبت خودتان که باشد،
مگر میشود فراموش کرد
مگر می شود.
.
.
.
..
.
.
تنها بودن بد نیست
نبودن تو بده
ندیدنت و نشنیدن صدات عذاب آوره
حاضرم توی دنیا تنهاترین باشم
ولی فقط تورو داشته باشم
.
.
.
.
.
.