امروز انقدر هوا سرده دلم میخواد یه لیوان قهوه ی تلخ با کمی شیر برای خودم بریزم و کنار شومینه روی صندلی قدیمی مادر بزرگم بشینم و به آینده فکر کنم
اما
چون هیچکدومشو نداریم میشینم کنار بخاری تا شلغم ها بپزه
به به چه بویی هم داره
.
.
.
.
.بچه ها چوب اسکیارو برداریم بریم دیزین
تیوپ تراکتور را ۳۵ درجه باد میکند
..

.
.
.
.
خشونت علیه مردان،همین که آشغال رو تو این هوای سرد میدن دستت میگن ببر بذار بیرون و بیا

.
.
.
.
.
زمستان آمد.زمستانی که باران ، برف ، سوز شبها و روزهای در آن، از آسمان بالا سر من و تو می بارد و می آید و شبها کنار بخاری خونمون زیر پتوی همیشگی مون در خوابیم. حال نوبت رسیده که در این سرمای شبها،من برای خدمت برم.. برم جای دوری برای سه ماه دور از تو بیدار باشم و حکم نگهبانی سوز شبهای زمستانی،برایم صادر شود..
آری درست است درست فکر میکنی.. چ خاطراتی گذراندم با تو
خداحافظ عزیز
سلام زمستان آمدم خاطراتم را با تو در شبهای بیداریم دزمیان بگذا
.
.
.
.

..
یه جوری برف و بارون نمیاد که فکر کنم ابر ها هم مثل خرس ها شیش ماه میخوابن بهشون خوش میگذره باز شیش ماه دیگه تمدید میکنن خوابشون رو
.
.
.
.
.
.
.
تو این سرما اگه گرمای دست یارتون رو حس میکنید، امیدوارم از ناحیه دست فلج بشین
.
.
.
.
.
.
.
.
.
داریم کم کم به روزایی میرسیم
که میای خونه میبینی
لباس مورد علاقت داره پنجره رو پاک میکنه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
لامصب آب سردی که از شیر آب گرم حموم میاد
از آبی که از خود شیر آب سرد میادم سردتره
.
.
.
.
.
.
سوزی که برف داره ، بارون نداره
معرفتی که تو داری ، هیچ کــس نداره
.
..
.
.
.
.
.
.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *