هادی کاظمی متولد 13 آبان 1355 (44ساله) در تهران، بازیگر مرد استفارغ التحصیل لیسانس رشته بازیگری است، سه برادر بنام های مهدی، حامد و توحید دارد، مادرش مدت هاست فوت کرده، علاوه بر بازیگری رستوران داری میکنداو اصالتا تورک زبان است با بیوگرافی هادی کاظمی در بیوگرافیها همراه باشید

تئاتر

شروع کارش با تئاتر در سال 70 -71 بود او در این مدت 4 سال صرفا تمرین بازیگری می کرد، اولین تئاتر حرفه اش را در سال 74 بنام همراهان اجرا کرد

برره

اولین برنامه را سال 1376 با داریوش كاردان آغاز کرد و تا سال 1384 که به آشنایی با مهران مدیری و بازی در پاورچین و شب های برره برسد چندان حضور موفقی در تلویزیون و سینما نداشت نقش تو برره در سریال شب های برره باعث مشهور شدن و محبوبیت وی شد

کتکم زد

در بیوگرافی هادی کاظمی جالب است بدانید که در ابتدای جوانی کارگری میکرده ،وقتی 14 سالم بود در خیابان پامنار پادو چرخکار بودمیک نفر پاکستانی آنجا کار می‌ کرد و هی به من زور می‌ گفت مرتبا می‌گفت زود باش، عجله کن تنبل. یک روز عصبانی شدم و گفتم برو بابا افغانی. شاکی شد و تا توانست من را کتک زد

زرنگ نیستم

متاسفانه اصلا زرنگ نیستم، تمام تلاشم را می‌ کنم که صادق باشم به شدت هم آدم رکی هستم، زبانی تلخ اما درون مهربانی دارمالبته این خصیصه متولدین آبان‌ ماه است

آقای آشپز

با اینکه او اولین چهره بازیگری نیست که وارد این کار شده اما علاقه او به رستوران داری از علاقه اش به آشپزی سرچشمه می گیرد، خودش که می گوید، دست پخت خوبی دارد

همسر هادی کاظمی

بسیاری از جستجوها در بیوگرافی هادی کاظمی درباره همسر اوست هادی کاظمی در آخرین روزهای مرداد 97 با سمانه پاکدل دیگر بازیر سینما و تلویزیون ازدواج کرد

علایق 

کتابی که واقعا دوست دارم : بار هستی از میلان کوندراست انتخاب بعدی می تواند بنام بادبادک باز از خالد حسینی باشد در مورد فیلم هم  پدرخوانده ها و  روزی روزگاری آمریکا را باید دید

شبکه های اجتماعی 

اینستاگرام

مصاحبه با هادی کاظمی 

اگر بتوانی یکی از خصوصیاتت را پاک کنی، کدام خصوصیت را پاک می کنی.

زودرنج بودنم را.

آخرین باری که دروغ گفتی کی بود؟

دروغ مصلحتی گفته ام، صلاح این بوده که دروغ بگویم. اما دروغی که بگویم و بعد بخواهم عذاب وجدان بگیرم ترجیح می دهم نگویم.

اهل قضاوت کردن هستی؟

اینکه بخواهم زندگی ام را تعطیل کنم و در مورد آدم ها حکم بدهم را قبول ندارم و این کار را انجام نمی دهم. اما چیزی که وجود دارد این است که همیشه دوستان و اطرافیانم برایم مهم هستند و در مورد یکسری از مسائل و رفتارهایشان می توانی یک برداشت کوچک داشته باشی و به آنها گوشزد کنی.

یادم می آید وقتی مدرسه می رفتم، به پدرم می گفتم به من پول بده، می گفت:برو از جیبم 50 تومان بردار. من نامردی نمی کردم و هرچه پول خرد هم در جیب پدرم بود برمی داشتم. پدرم می دانست که من پول خردها را هم کش می روم اما هیچ وقت به رویم نیاورد.

فیلم شناسی 

سینماییایران برگر  1393تلویزیون1391 بیدار باش1391 بهانه ای برای بودن1389 تله فیلم سفید امضا1382-1388 در چشم باد1388 تله فیلم «خواب فروش»1388 تله فیلم «بی تابی»1388 تله فیلم «گردان آبنبات چوبی»1387 تله فیلم «بمانی هفتم»1387 مرد دو هزار چهره1385 باغ مظفر1384 شب های برره1384 پاورچین1383 شبکه سه و نیم1383 صفردرجه1382 مهمانان مادربزرگشبکه خانگی1392 شوخی کردم1392 شاهگوش1391 ویلای منپروفیل مشکات1391 کار کاذب1389 کلاهبردار1389-1391 قهوه تلخ1389 شب به یادماندنی1386 گنج مظفر1385 فضانوردان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *