چون قتل و نهب و خرابي و يغماگري حديقفي پيدا نکند و نائره خوي درندگي و سبعيت همه کس و همه چيز را به سوي…
نمایش بیشتر مفهوم ضرب المثل آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتندمفهوم رب المثل يك خشت هم بگذار در ديك
عروس خودپسندي ، آشپزي بلد نبود و نزد مادرشوهرش زندگي مي كرد . مادرشوهر پخت و پز را بعهده داشت . يك روز مادرشوهر مريض…
نمایش بیشتر مفهوم رب المثل يك خشت هم بگذار در ديكدعوا سر لحاف ملا بود
در يك شب زمستاني سرد ، ملا در رختخواش خوابيده بود كه يكباره صداي غوغا از كوچه بلند شد . زن ملا به او گفت…
نمایش بیشتر دعوا سر لحاف ملا بودمفهوم ضرب المثل فلفل نبين چه ريزه ، بشكن ببين چه تيزه
موشي بنام فلفلي در دشت براي خودش لانه اي درست كرد و خيالش راحت بود كه زمستان را بخوبي سپري مي كند . يك روز…
نمایش بیشتر مفهوم ضرب المثل فلفل نبين چه ريزه ، بشكن ببين چه تيزهمفهوم ضرب المثل از آسمان افتاد
اين مثل در مورد افرادي که به قدرت و زورمندي خود مي بالند به کار مي رود. في المثل فلان گردن کلفت به اتکاي نفوذ…
نمایش بیشتر مفهوم ضرب المثل از آسمان افتادمفهوم ضرب المثل آب پاکي روي دستش ريخت
هرگاه کسي به اميد موفقيت و انجام مقصود مدتها تلاش و فعاليت کند ولي با صراحت و قاطعيت پاسخ منفي بشنود و دست رد به…
نمایش بیشتر مفهوم ضرب المثل آب پاکي روي دستش ريختمفهوم ضرب المثل خياط هم در كوزه افتاد
در روزگار قديم در شهر ري خياطي بود كه دكانش سر راه گورستان بود . وقتي كسي ميمرد و او را به گورستان مي بردند…
نمایش بیشتر مفهوم ضرب المثل خياط هم در كوزه افتادمفهوم ضرب المثل آش نخورده و دهن سوخته
در زمانهاي دور، مردي در بازارچه شهر حجره اي داشت و پارچه مي فروخت . شاگرد او پسر خوب و مودبي بود وليكن كمي خجالتي…
نمایش بیشتر مفهوم ضرب المثل آش نخورده و دهن سوختهمفهوم ضرب المثل آب از سرچشمه گل آلود است
اختلال و نابسماني در هر يک از امور و شئون کشور ناشي از بي کفايتي و سوء تدبير رئيس و مسئول آن مؤسسه يا اداره…
نمایش بیشتر مفهوم ضرب المثل آب از سرچشمه گل آلود استمفهوم ضرب المثل آفتابي شد
هر گاه کسي پس از دير زماني از خانه يا محل اختفا بيرون آيد و خود را نشان دهد، اصطلاحاً مي گويند فلاني «آفتابي شد».…
نمایش بیشتر مفهوم ضرب المثل آفتابي شد