با اینکه می‌دانیم همه ما روزی می‌میریم، اما تصور اینکه دنیا هم روزی به پایان می‌رسد و هیچ چیزی باقی نمی‌ماند، ناراحت کننده است.
پایان یافتن جهان

با وجود اینکه تا قبل از آغاز قرن گذشته، هیچ اطلاعی از نحوه تشکیل منظومه شمسی و سرنوشت آن و حتی چگونگی تولید انرژی در دل خورشید نداشتیم، علم جدید افق دید انسان را آن‌قدر وسعت داده که امروزه دانشمندان برای ما تصویری نسبتا روشن از مسیر پرفراز و نشیبی که جهان هستی از لحظه انفجار بزرگ تا پایان عمر خود می‌پیماید، ترسیم کرده‌اند. در این نوشتار از مجله دلتا به بررسی موضوع پایان یافتن جهان می‌پردازیم.
پایان یافتن جهان

زمین می‌میرد و روزی در خورشید فرو می‌رود. خورشید کارش به پایان می‌رسد، ابتدا به یک جرم سفید و سرد تبدیل می‌شود، نهایتا خاموش شده و از بین می‌رود. کهکشان راه شیری با کهکشان همسایه یعنی اندرومدا برخورد می‌کند و یک کهکشان بیضوی را تشکیل می‌دهند. این کهکشان نهایتا تمام ستاره‌هایش را در فضای بین کهکشانی از دست می‌دهد. بقایای این ستاره‌ها به تدریج خاموش شده و به اجزائی سرد و تاریک بدل می‌شوند.

جهان هستی در ادامه عمر خود دو مسیر پیش رو دارد: یا کل ماده در جهان به درون سیاه‌چاله‌ها فرو می‌روند، یا به شکل اجزای متلاشی در فضای لایتناهی شناور می‌شوند. سیاه‌چاله‌ها هم به تدریج از بین رفته و پایان جهان رقم می‌خورد. یعنی تمام آنچه هست، به شکل سرد و خاموشی نیست می‌شود، آن هم برای همیشه. این سناریو به «مرگ گرما» معروف است؛ که آن را می توان یکی از خوش‌بینانه‌ترین تئوری‌های پایان جهان دانست. البته هنوز خیلی چیزها را در مورد جهان هستی نمی‌دانیم، پس هیچکدام از نظریه‌های ارائه شده صد در صد قطعی نیستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *